همين ماهان

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

نسل سوخته به‌پا خيز

يادداشت زيررا دوستي با نام «مدارا مهرآيين» به وبلاگ اي‌ميل كرده و خواسته است منتشر شود:
احتمالاً اصطلاح «نسل سوخته» براي جوانان چندان آشنا نيست. اما هستند بخشي از هم‌وطنان كه مفهوم اين اصطلاح را با تمام گوشت و پوست خود احساس كرده و خود را مصداق واقعي آن مي‌دانند: جوانان قديمي‌اي كه زماني روياهاي زيادي براي تغيير و پيشرفت كشور در سر داشتند و در اين راه وظايفي هم براي خود متصور بودند؛ همان كساني كه از زمان جايگزيني رژيم خشونت و تزوير به‌جاي رژيم برآمده از انقلاب، اين تغيير را احساس كردند و در همان زمان به‌منظور جلوگيري از اين تغيير و دگرديسي واكنش نشان دادند و در پاسخ به اين واكنش نيز عوارض بسياري متحمل شدند؛ همان‌هايي كه سال‌ها پس از انقلابي كه خود نيز در آن نقش داشتند، در زندان به‌سر بردند؛ همان‌هايي كه در جريان تصفيه‌هاي اداري و دانشگاهي به‌عنوان ضدانقلاب و عنصر نامطلوب از محيط كار و تحصيل خود اخراج شدند و اكثراً مجبور شدند به مشاغل آزاد روي آورند و پس از مدتي در روزمرگي زندگي، غم نان و مسووليت خانواده به لاك زندگي شخصي و غيراجتماعي فروروند و با گذشت سال‌ها فقط گاهي با يادآوري خاطرات گذشته در ته دل بر سال‌هاي از دست رفته‌ي جواني افسوس خورند؛ همان‌هايي كه در جبر زمانه و حكومت از بارور شدن و نشان دادن شايستگي خود بازماندند و فقط رشد علف‌هاي هرز وابسته به رژيم را - كه فقط به‌واسطه‌ي اين وابستگي تمام امكانات سرزمين مادري‌شان را غصب كرده بودند- تماشاگر شدند...
مجموعه‌ي اين شرايط سبب شد اين نسل به‌منظور آسيب‌پذيري كمتر تا حد ممكن از مسايل سياسي و اجتماعي جامعه فاصله بگيرد و با تلاش در زندگي خصوصي و فردي سعي كند هم خود را از گزند ماموران حكومت به‌دور دارد و هم با كسب موفقيت در زندگي شخصي، از غلظت حقارتي كه حكومت بدان تحميل كرده بود بكاهد.
اما حالا، در جنبش سبز ايران، اين نسل سوخته كجاست؟
پيوستن مهاجران سياسي اين نسل به جنبش سبز كاملاً مشهود است و به‌وضوح مي‌توان آنان را در صف تظاهركنندگان حامي موج سبز ديد. اين هموطنان كه سال‌ها حقارت چهره‌اي را كه از ايران و ايراني بودن ساخته بودند تحمل مي‌كردند، حال با شكل گرفتن جنبش سبز و احترام عمومي كه اين جنبش براي ايرانيان به ارمغان آورده غرور از دست رفته‌ي خود را بازيافته‌اند. آنان هم‌اكنون مي‌بينند كه در نگاه جهانيان ديگر نه احمدي‌نژاد كه چهره‌ي معصوم و در عين‌حال اسطوره‌اي «ندا»ست كه نماد ايراني بودن است.
اما در داخل كشور اين نسل سوختگان كجا هستند؟ چرا نمي‌توان آنان را در جنبش غرورآفرين ملت ايران با انگشت نشان داد؟
شايد پشت اين «نبود» سال‌ها عادت به پنهان‌كاري و ترس از آزار و اذيت باشد. نبايد فراموش كرد كه بسياري از اينان ظرف سال‌هاي گذشته هزينه‌هاي زيادي براي اعتقادات دوره‌ي جواني خود پرداخته‌اند؛ هزينه‌هايي كه امروز شايد بتوان به‌راحتي از آن صحبت كرد اما در بسياري از موارد تحملش از توان يك انسان خارج است و حال ترس از تحمل دوباره‌ي اين هزينه‌ها- آن هم به‌دنبال ثبات نسبي كه به‌دور از مسايل سياسي و با سال‌ها كار و تلاش براي خود و خانواده‌ي خود فراهم آورده‌اند- مي‌تواند هر كسي را به فردي محافظه‌كار تبديل كند.
اما دوستان چاره چيست؟
موج سبز به‌راه افتاده است و جنبش جوانان اين كشور مي‌رود كه به تحقق آرزوهاي سال‌هاي جواني شما بيانجامد. آيا نمي‌خواهيد با آن همراه شويد؟ آيا مي‌خواهيد فرزندان و برادران و خواهران كوچك‌ترتان را در خيابان‌ها تنها بگذاريد؟ شما سال‌ها آرزو داشتيد خواري حكومتي را كه ايام جواني‌تان را دزديد ببينيد؛ سال‌ها آرزو داشتيد وحشت سقوط را در چهره‌ي نيروهاي گستاخ و سرمست از باده‌ي قدرت حكومت ببينيد و هم‌اكنون نسل برخاسته از شما مي‌رود كه تومار حكومت خشونت و فقر و خرافات را در هم بپيچد. آيا نمي‌خواهيد به آن بپيونديد؟
دوستان، توجه كنيد كه رژيم ترور و وحشت طي اين سال‌ها با هراس از بروز چنين شرايطي عوامل خود را براي مقابله با مردم آموزش داده و هم‌اكنون نيز همان‌گونه كه با افشاي مفاد بعضي از جلسات محرمانه مشخص شده، با تمام توان به آموزش عناصر خود براي چگونگي كنترل جنبش مردم مشغول است. شما كه نمي‌خواهيد فرزندان خود را در مقابل اين سركوب تنها بگذاريد؟
‌اكنون كه ضعف اصلي جنبش سبز ما نبود تشكيلاتي فراگير براي هدايت آن است و جنبش در اثر غفلت رهبران اصلاح‌طلب خود نتوانسته كادرهاي مناسبي براي هدايت تشكيلاتي تربيت كند (و اين امر در بي‌برنامگي استراتژيك و تاكتيكي آنان كاملاً مشهود است) درست همان زماني است كه تجربيات سال‌ها كار تشكيلاتي شما در دوران استبداد سياه مي‌تواند به‌كار آيد.
مسلم است كه اگر شور جوانان اين جنبش با تجربيات كار تشكيلاتي و حمايت‌هاي مالي و فكري شما درهم آميزد مطمئناً آن‌چه احتمال وقوع آن خواب حاكمان سياه‌انديش را پريشان كرده است دور از دسترس نخواهد بود.
دوستان! نشانه‌هاي تزلزل دژخيمان كاملاًً مشهود است. توجه كنيد كه اينان يك بار بيشتر سقوط نمي‌كنند. شما كه تمام جواني خود را در اين راه گذاشته‌ايد، حيف است در پيروزي ملت شريك نباشيد و شيريني احساس پيروزمندان را در لحظه‌ي شكست دشمن از دست بدهيد.


برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی